
قدیم وقتی میخواستند به کسی توصیه کنند نزدیک چیزی که اذیتش میکند نباشد تا آرامش داشته باشد، میگفتند: «دور از شتر بخواب، خواب آشفته نبین». چون بهطور معمول ترس از چیزی باعث میشود که انسان خواب آن را ببیند و اما حکایت پشت این مثل: کاروانی شبهنگام اتراق کرده و همه استراحت میکردند. ساربان هم کنار شترانش خفته بود. او چند بار با دیدن کابوس رم کردن شترهایش و لگدمال شدن زیرپای شترها، از خواب پرید. حکیمی که شاهد ماجرا بود، علت از خواب پریدن او را پرسید. ساربان هم خوابهای آشفته خود را برایش تعریف کرد. حکیم گفت: «تو باید در مکانی دور از شترهایت بخوابی تا در امان باشی و خوابهای آشفته نبینی.»