حتی در اوج خستگی
نویسنده:
مترجم:
روحیه همه خیلی خوب بود مخصوصا ما زنها. چهلوهشت ساعت، هفتاد و دو ساعت، بعضی وقتها چهار شبانه روز پشت سر هم کار میکردیم. اما وقتی به هم میرسیدیم انگار صد سال است همدیگر را ندیدهایم. همدیگر را بغل میکردیم، میبوسیدیم، احوالپرسی میکردیم، باهم شوخی میکردیم، میخندیدیم. حتی در اوج خستگی برای هم جوک تعریف میکردیم و از خنده ریسه میرفتیم. آدم انگشت به دهان میماند.
برگرفته از مجموعه «روزگاران»
کتاب «پرستاران»
برگرفته از مجموعه «روزگاران»
کتاب «پرستاران»
10 صفحه اول